قلم

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

قلم

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

این بار ،کمرم را شکست...
کی وقتِ شکستنِ اندیشه هایم میرسد...

در ضرورت توضیح
وبلاگی برای دست نوشته هایم در باب موضوعات ، مسائل و دیدگاههای مختلف اجتماع ،فرهنگ و سیاست

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید احمدی روشن» ثبت شده است

بسم رب الشهداءوالصدیقین.

واقعا مرد بودند و هستند.نمیدانم توصیف کدامشان را بگویم؛مردان صاحب طریقت را یا رهروان راه طریقت را.به زعم من هر دو آنان مدعیان اصلی عشق اند در روز جزا.

بعد از امتحان، شور و هیجان  گرفته شده، به فضای دانشکده برگشت.تعداد کمی از دوستان در گوشه حیاط جمع شده بودند،انگار خبری بود؟!انگار قرار بود علَم بر زمین مانده ای را بردارند.گویی علَم شهدای راه عِلم بود.غنچه های باز نشده گل رز را داخل سنگربسیج این مجموعه می شد مشاهده کرد.گوشه ی حیاط را اختصاص داده بودند برای  فضاسازی و نماد سازی.دوستان هر چقدر سعی میکردند تا فضایی درست کنند که گویای عظمت لحظه ی شهادت شهید احمدی روشن باشد نمیتوانسند،چرا که واقعا سخت،سخت بود؛نمایاندن برگی از دفتر ارزنده تاریخ شهادت.کم کم موعد مقرّر فرا رسید،دوستان جمع شدن و با فریاد شعارهایی (مرگ بر آمریکا،مرگ بر اسرائیل) طی طریق کردند به سوی محل شهادت شهیداحمدی روشن

کجایند آنانی که در خیال خود متوهم هستند که جبهه حق را پیروانی نیست؟ کجایند تا ببینند هر خونی که از ما ریخته می شود  دانه ایست بر دل زمین برای روییش گلستانی دیگر است؟کجاییند متوهّمانی که فکر میکنند راه علم را میتوانند چون شخص علم ترور کنند؟بیایند ببینند  که یک قطره خون  شهدای راه علم،خمیر مایه هزاران هزار،راه جدید است با هزاران گل لاله که در انتظار شهادتند.

اَدای احترام به شهید راه علم، با زیبایی های مخصوص به خودش به پایان رسید.به امید آنکه که راه ورسم این بزرگواران هر روز پر رنگ تر از قبل حفظ و ادامه داشته باشد.

 

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۸:۳۳
قادر بخشی