قلم

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

قلم

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

این بار ،کمرم را شکست...
کی وقتِ شکستنِ اندیشه هایم میرسد...

در ضرورت توضیح
وبلاگی برای دست نوشته هایم در باب موضوعات ، مسائل و دیدگاههای مختلف اجتماع ،فرهنگ و سیاست

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

 آیا باید کاری کرد؟؟؟

                آب در کوزه ما تشنه لبان گرد جهان می گردیم

گفتاری در باب آسیب شناسی فعالیت های فرهنگی

چند صباحی است که با سوالِ چرایی عدم نتیجه بخشی فعالیتهای فرهنگی درحوزههای مختلف دربین فعالان این عرصه روبروهستیم.بعد ازمدتها تامل درباب پاسخگویی وریشه یابی این آسیب ،جواب حاکی ازوجود حلقه ای مفقوده درجریان به ثمررسیدن این فعالیتهاست.

 

در حوزه های مختلف اجتماع وفرهنگی فعالیت های زیادی در جهت تقویت بنیه فرهنگی کشور انجام شده است.از هدف گذاری در بخشهای مختلف گرفته تا انجام فعالیتهایی درمسیرنیل به این اهداف. هدف و هدف گذاری در فعالیت های جمعی از اهمیت بالایی برخوردار است اما زمانی که در مورد فعالیت های فرهنگی سخن به میان می آید اهمیت این هدف گذاری دوچندان میشود.چرا که تعیین الویت و مشخص نمودن افق ها ،راه را برای اجرای طرحها وبرنامه ریزیها هموارتر میکند.

در علت یابی عدم نتیجه بخشی فعالیت هایی از جنس فرهنگی همیشه به وجود نوعی سردرگمی در اهداف وچگونگی انجام این فعالیت ها با استفاده از ابزاروامکانات برمیخوریم .

خب که چی؟چه نتیجه ای گرفتیم؟ 

معمولا گره موجود دراین نوع فعالیت ها زمانی خود را نشان میدهد که مجموعه بعد از اتمام و اجرای طرح های پیشنهادی خود با سوال خب که چی؟چه نتیجه ای گرفتیم؟یا ازاین دست روبرو میشنود که اغلب اوقات جواب منفی در نتیجه بخشی فعالیت ها داده میشود.اینجا لازم است گفته شود که برای علت یابی این سوال بایدبه مسیرپیدایش ایده فعالیت تا روند اجرایی رسیدن به هدف و نتیجه تمرکز کرد.

چه باید کرد؟

یا به زبان ساده تر چه کار بکنیم؟ یکی دیگر از علت هایی که سبب عدم نتیجه بخشی کارهای فرهنگی میشود این است که نیروهای این عرصه  نقطه شروع کار خود را چه باید کرد؟قرار میدهند.به این معنی که  لزوم شروع فعالیت خود رابر پایه جواب به سوال چه باید کرد؟قرارمیدهند، نه لزوم انجام کاز فرهنگی.

اصولا فعالین فرهنگی با آنکه از مبانی جامع وکامل عقیدتیِ برخوردار هستند همیشه سوال چه باید کرد؟ ذهنشان را درگیر میکند و با وجود محتوا از یک سو و ابزار و امکانات( کم یا زیاد) از سوی دیگر،ازمهارت تلفیق این دو عنصر ردر جهت رسیدن به هدف غافل می مانند. البته ناگفته نماند که تعریف نشدن اصول کار فرهنگی  که باعث مشخص نشدن هدف و به تبع آن عدم تشخیص هدف از نتیجه می شود، نیروهای فرهنگی را سرگردان و اندر خم  کوچه"چه باید کرد؟" قرار می دهد. مبانی و محتوایی  که از آن ها سخن رانده شد اصولی هستند که هدف را معلوم و کار را پرمحتواتر و نیل  به سوی آن اهداف را  مشخص تر میکند.

 

با اینکه لزوم پرسیدن سوال چه باید کرد  بر همگان  معلوم و مبرهن است ولی  آن چیزی که قابل توجه است این است که این سوال  از چه راههایی و بنا بر  چه نیازهایی مبنای عمل قرار میگیرد؟؟

با توجه به تجربه ها و گفت و شنود های انجام شده در میان فعّالان فرهنگی ریشه مشکل به آن جایی برمیگردد که با وجود آنکه کارهایی را ذیل پرچم فعالیت فرهنگی انجام میدهند( که البته  بر اساس پاسخ به سوال"چه باید کرد؟" هم صورت گرفته)ولی شاهد این هستیم که بُرد و تاثیرگذاری خاصی را در پی ندارد چرا که  از فکر مستقل و اندیشه تفکر اسلامی بهره مند نیستند

در اینجا به آن تفکری که انجام  فعالیت فرهنگی را الزامی می‌کند وباعث پنداشتن آن کار به عنوان نیاز لحظه است اشاره میکنم.

مقام معظم رهبری در بین دانشجویان دانشگاه شریف اینطور عنوان کرده اند:

"هر انسانی باید تلاش کند نیاز لحظه را بشناسد وآن را برآورده کند.اگر نیاز این لحظه تاریخ را نشناختید و آن را برآورده نکردید و فردا فهمیدید،کار از کار گذشته  و دیر شده است. مثل یک خط تولید که همینطور حرکت میکند و تکنسین ها و کارگران و مهندسان و متخصّصان در جای خودشان قرار گرفته اند.وقتی این ابزار جلوی شما میرسد،اگر کاری را که باید انجام دهید،انجام ندادید،دیگر از دست رفته است،ابزار بعدی یک چیز دیگر است.تاریخ ،زمان و نیازهای جامعه این طور است"

آیا باید کاری کرد؟

 با مبنا قرار دادن سخنان معظم له یکی از اصول کار فرهنگی که شاید به عنوان مهم ترین اصل هم باشد نیاز لحظه نام می گیرد. به تعبیر دیگر می توان گفت که باید یکی از مولفه‌های اصلی کار فرهنگی پرسیدن سوال"آیا باید کاری کرد؟" در بدو انجام تمام فعالیتها از خودمان باشد؟


اگر لزوم انجام کار فرهنگی بیان و آسیب شناسی آن کار صورت نگیرد آن کار به مثابه دویدن شخصی که هی میدود و به مقصد نمی رسد می‌ماند.
آیا باید کاری کرد

طبق گفته های بالاهیچ کسی با مجموعه ای  نمی تواند بدون  توجه  به نیاز لحظه و درک آن نیاز، کاری را انجام بدهد که تاثیرات همه جانبه در سطوح مختلف  فرهنگ  در جهت کمک به تحقق فرهنگ اسلامی، داشته باشد.

آیا باید کار کرد یا نه؟؟ فرمول ومعادله ای به مثابه یک فیلتر است که تمام افکار و ایده های نیروهای فرهنگی را پس از پاکسازی برای شناخت صحیح نیاز لحظه هدایت میکند.

در نتیجه  قبل از پرسیدن سوال" چه باید کرد" مجموعه های فرهنگی باید نیاز لحظه را بر اساس پاسخ به سوال"آیا باید کاری کرد" روشن کنند. در اینجاست که اگر نیاز لحظه مشخص شود حتی اگر ابزارو امکانات هم وجود نداشته باشد نیروها به خودی خود با اعتقاد به کار که زاده دغدغه و نیاز لحظه است، به هر عنوان و طریقی که شده در جهت اقدام برای تحقق عملی فکرو ایده های آن دغدغه قدم بر خواهند داشت. زیرا که مجموعه به الزام کار پی برده و بهترین راهبرد و کارآمد ترین روشها را انتخاب خواهند کرد.

ادامه دارد...

 

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۲
قادر بخشی